مادر مریم مؤمن، با کمک دوستانش، یک برنامهریزی متفاوت برای سورپرایز تولد دخترش تدارک دید. آنها در غیاب او، مبلمان جدید خانه را چیدمان کردند و منتظر بازگشت مؤمن شدند. لحظه ورود مریم مؤمن به خانه و مواجهه با این صحنه، پر از احساسات متناقض بود؛ ابتدا غافلگیری و شوکه شدن، و سپس تبدیل شدن آن به شادی و ذوق وصفناپذیر.