این خیلی خوبه که هروقت سرمو برمیگردونم میبینم تو داری دایار رو میبوسی
هرچی عکس از تو و دایار دارم در حال بوسیدنشی… حتی وقتی جای ته ریشت روی صورتش قرمز میشه باز دایار میاد سمتت و غش غش میخنده
همون ریش هایی که کنار ما داره سفید میشه
این خیلی بهتره که تو هستی کنارمون و هوای ما رو داری… اینکه میبینم با چه عشقی به دایار نگاه میکنی، با چه عشقی به دایار میگی بابا… اون مثلث چشمات که هر سال داره قشنگتر میشه… خلاصه که تو برای دایار خودِ خودِ عشقی
یه عشق مردونه دو طرفه که من دارم از دور هر روز عمیق تر شدنش رو میبینم… اون مدلی که دایار با سرش تورو تا آخرین لحظه دنبال میکنه، اینکه بهت چنگ میزنه و ولت نمیکنه، اینکه تا دور میشی بغض میکنه، وقتی با تو به شیطون ترین موجود تبدیل میشه و اونجوری از ته دل قهقهه میزنه و … و منی که از دور دارم با تمام وجود این لحظات رو ثبت میکنم و حظ میکنم از بودنتون…
دوستت دارم پویان دوستت داریم بابا پویان اولین سال پدر شدنت مبارک
و میدونی دیگه… روز جهانی و …