زهرا و احمدرضا، دو جوان لردگانی عاشق پیشه، بعد از مواجه شدن با مخالفت خانواده هایشان، خودکشی کردند.
پیکر بی جان دو جوان لردگانی در سد لردگان پیدا شد که با دستان بسته خود را درون سد انداخته و دست به خودکشی زده بودند.
این دو جوان زهرا اسحاقی و احمدرضا رحیمی نام داشتند. اقوام و نزدیکان احمدرضا و زهرا بالای سر مزار آنها هلهله می کنند!
هلهله ای نه از سر شادی؛ که از روی بغض و سوز جگر. وقتی زوج عاشق پیشه ناگهان غیبشان زد،همه گمان کردند که آنها همراه همدیگر پا به فرار گذاشتند به دیاری که در آنجا عاشقی مجاز باشد.
اما کشف اجساد آنها در سد لردگان با دستان گره خورده به هم،شوک سنگینی بود که تمام شهر را در غم و ماتم فرو برد. مدتی بود احمدرضا زمزمه عاشق شدن میکرد.پدر و مادرش اما با ازدواج او و دختری که از او چهار سال بزرگتر بود مخالفت می کردند.
زهرا به خانواده اش گفته بود که احمدرضا می خواهد به خواستگاری او بیاید.اما آنها هم خواستگاری احمدرضا را بدون پدر و مادرش در خانه شان نمی پذیرفتند.
احمدرضا که راهی برای جلب رضایت خانواده اش نمی دید مشتی قرص در گلویش ریخت و جرقه خودکشی را زد، اما نجاتش دادند و او را به بیمارستان رساندند.
زهرا بالای سرش رفت و در همان بیمارستان تصمیم گرفتند که این بار هر دو با هم به زندگی شان پایان دهند. از بیمارستان فرار کردند و سمت سد لردگان رفتند.
بعد دست بسته خودشان را داخل سد انداختند و این پایان زندگی زوج جوانی بود که هنوز هم نمی شود فهمید عشق قاتل آنها بود یا لجاجت !