زمان‌ در گذر گاه هستی ایستا ده است ، زمان دیدن ها ، زمان شنیدن ها ، زمان حس کردن ها ، زمان ِ بی زمانی ها …به دنبال چه و کجا به این شتابان ، همه چی همین جا هست و نیست و این ما هستیم که نبودیم و نیستیم … در آغوشت گرفتن چه زیبا بود و هست و خواهد بود ، همین لحظه ، در آن زمان که چشم هایم در این سفر زمینی در آن سرزمینی دیگر تو را دید و چقدر شگفت انگیز ، چقدر سپاسگزار برای آن ! این ! اون ! نمیدانم همان لحظه در همان زمان‌ِ ِ دیدن و نفس کشیدن در کنارت عشق جاری است اگر آن را دعوت کنی ، بله عشق بی قید و شرط ،من تو هستم و تو من و این ما هستیم