تو شیرین‌تریییییییییین کوچولویِ لپی‌ای هستی که ما میتونستیم توی زندگیمون ارزو کنیییییم و به عنوان اخرین عضو بهمون اضافه بشی و خانوادمونو تکمیل کنی...
. تو پر از شور و شوق و خنده و شیطنت و انرژی و نوری...
تو پر از ناز و عشوه و دلبری و عشق و محبتی... .
از لحظه‌ای که از خواب بیدار میشی یا میای خونه، همه جا پر میشه از صدای «به معنای واقعی زندگی کنید» . تو هر روز برای ما پر از درسی...
هر روز بهمون یاداوری میکنی چقدر میشه بدون به دل گرفتنِ چیزی زندگی کرد... عاشقی کرد... ازخودگذشتگی کرد... . راه میری تو خونه به همه میگی دوست دارممممم... میپری بغلمونو میگیییی بووووووووس بووووووووس!!!
یعنی بدویین بوس بدین دندوناتو بهم فشار میدی و میپری رو سر و کله هر کی دم دستت باشه که شیطونی کنی... وااای که ما میمیریییییم برای تو اخه کوچولوی بامزه‌ی شیرین دوست داشتنی...
. از همون ثانیه‌ای که تورو گذاشتن تو‌ بغلم و لپای شیرینتو شروع کردم به بوسیدن، فهمیدم که تو شیرینیِ تلخترین اتفاقا میتونی باشی...
. همیشه همینجوری بمون کوچولوی من... پر از عشق و زندگی... و بدون مامان تا روزی که نفس میکشه همه جوره کنارته و همونجوری که هستی دوست داره... توی تمام روزای خوب و بد...
هر وقت که بهش احتیاج داشته باشی... حتی اگه برای بار هزارم قرار باشه از اول شروع‌ کنی... بدون تا روزی که نفس میکشم میتونی روی‌ من حساب کنی... باهم همه چیو درست میکنیم...
زندگی شاید خیلی وقتا اسون نباشه کوچولوی من، ولی بدون شونه‌های من همیشه اماده‌ان تا سرتو بذاری روشون... گوشای من همیشه اماده‌ان تا حرفاتو بشنون... اغوش من همیشه امادس تا بیای و خودتو اروم کنی و قوی‌تر از همیشه برگردی و دوباره زندگیتو بسازی..
. با تماااااام وجود عاشقتیم... تولدت مبارک لُپکِ ما...
اگر لایق باشم، با بند بند وجودم ارزو میکنم اگر خودتون واقعا میخواین و به خیر و صلاحتونه، چشم و دلای قشنگِ منتظرتون، خیلیییی زود خبر خوش بشنوه و به قول قدیمیا دامنتون سبز بشه و سال دیگه اینموقع ‌یه فسقلی کنارتون باشه به حق بزرگی بالا سریمون...