آقاى داريوش مهرجويى عزيز ، نميدانم چه مدت است كه پدر به گوشه اى خيره شده و هيچ نميگويد.با او سخن ميگويم ولى ذهنش جاىِ ديگرى است.به كدام خاطره اش با شما فكر ميكند؟به چه فكر ميكند ؟دلمان سخت شكسته است.هزاران پُرسِش ذهن ما را درگير كرده