متل قو: بهشت سارقان!
هروقت پدرم چند روزی از خانه خود در سلمانشهر یا متل قوی سابق خارج می شود در بازگشت اغلب با خانه ای به هم ریخته وسرقت شده مواجه می شود؛
کندن و بردن کنتور اب ، دوبار بریدن و بردن کابل برق و کابل تلفن از سر تیر خیابان و هر بار روبرو شدن با خانه ای که یا قفل در ان شکسته و یا حفاظ اهنی پنجره ان از جا کنده شده و به تاراج بردن هرانچه به دستشان می رسیده از پول نقد تا لوازم خانه و اشیا قیمتی و این اخری از جا کندن و بردن موتور کولر (اسپلیت) که در بیرون خانه به دیوار نصب می شود و ماندن در حیرت و گرما و شرجی مرداد ماه و دویدن دنبال خرید و نصب کولر جدید و تجهیز همه اطاق ها و سوراخ سمبه های خانه به سنسور و دزد گیر و اژیر و بدتر از همه نالیدن های پلیس که ماشین و تجهیزات و مامور کافی ندارند و سرقت رو به افزایش هر روزه در شهر و به یاد اوردن روزگاری که مردم در همین متل قو با خانه های باز و دیوارهای کوتاه و پنجره های بدون حفاظ زندگی می کردند و باورشان نمی امد که چنین روزگاری در سر راهشان باشد... واقعادلم برایش می سوزد...