روایت شمخانی از لحظه حمله رژیم صهیونیستی تا لحظه نجات از زیر آوار
شمخانی : زیر آوار داشتم پسرم رو صدا میکردم، اتاق اون بالا بود و با خاک یکسان شده بود، ولی خداروشکر فهمیدم ده دیقه قبل حمله رفته بود بیرون!
در حملۀ صهیونیستها بیشتر آسیب داخلی دیدم. قفسۀ سینهام شکسته است. نماز صبحم را زیر آوار خواندم. من اول فکرکردم زلزله آمده. وقتی صدای ماشین شنیدم گفتم پس زلزله نیست.